نلی کنت، یک نوجوان سیاه پوست جوان، هوس خروس بزرگ سیاه پدر ناتنی اش راد جکسون می کند. او مشتاقانه او را ارضا می کند و قبل از اینکه او را با خروس سیاه و سفید بزرگش به دوش بکشد، او را پدر ناتنیش می نامد. این برخورد خروس سیاه بزرگ یک سواری وحشیانه از شور و شوق خام و لذت خالص است.