سوفی سیاهگوش، خدمتکاری ناشی، خود را در آب گرم با اربابش می بیند. به عنوان تنبیه، او را برهنه می کنند و کتک می زنند، سپس مجبور می شوند او را به صورت شفاهی خوشحال کنند. او که نمی تواند او را راضی کند، به طرز وحشیانه ای تحت سلطه قرار می گیرد و یک لعنتی وحشیانه و چهره ای پر از تقدیر دریافت می کند.