یک نوجوان شیطون اتاقی را از صاحبخانه ای سختگیر اجاره می کند که او را در حال نگاه کردن به خود می گیرد. وقتی با او روبرو می شود، خروس بزرگش را که مشتاقانه در دهانش می گیرد، برهنه می کند. صاحبخانه سپس او را به سختی لعنت می کند و او را راضی و پوشیده از تقدیر می گذارد.