ناتاشا استار به مارکوس در کارهای خانه کمک می کند. وقتی پروژه او متوقف می شود، او با دختر جدیدی که دوست دارد تنها می ماند. علیرغم سینه های کوچکش، او را با یک بادبزن عمیق و لعنتی صورت خوشحال می کند، که منجر به یک جلسه لعنتی وحشیانه و یک کامشات عظیم می شود.