لیسی از یک شب وحشیانه جنسی به خانه باز می گردد، صورت و بیدمشک او با تقدیر چکه می کند. شوهرش استیو نمی تواند صبر کند تا در مورد برخورد داغ او بشنود، اما او بیش از حد مشغول ناله و پیچ و تاب در خلسه است. بوته پرموی این شلخته تقدیر کاملاً باز شده است، آماده برای بیشتر.