کیلی نش، یک بلوند بی تنه با هیکل قاتل ساعت شنی، در موقعیت سازشکارانه ای از خواب بیدار می شود. شریک زندگی او به طور ناگهانی او را ترک می کند و او را تنها و شاخ می گذارد. او در خودارضایی افراط می کند، سینه های طبیعی بزرگش در حالی که به اوج خود می رسد می پرند.