یک دانشجوی جوان کالج با عینک و بیدمشکی تنگ وقتی معلم موسیقی اش دیک بزرگش را بیرون می آورد، شگفت زده می شود. او نمی تواند در برابر سوار شدن بر آن مقاومت کند، بیدمشک خیس او بالا و پایین می لغزد. اتاق خوابگاه با جشن لعنتی وحشیانه و الهام گرفته از موسیقی آنها می لرزد.